رنگها تأثیر بزرگی بر زندگی ما دارند. آنها میتوانند احساسات و واکنشهای ما را تحت تأثیر قرار دهند، بر روحیه و انگیزه ما تأثیر بگذارند و حتی میتوانند بر تصمیمگیریهای ما تأثیر بگذارند.
برای مثال، رنگ آبی احساس آرامش و استواری را به ما منتقل میکند، در حالی که رنگ قرمز احساس قدرت و انرژی را به ما القا میکند.
رنگها از بازتاب نور از سطوح به وجود میآیند. مقدار نوری که یک سطح جذب یا بازتاب میکند، رنگ آن را تعیین میکند. سطوح سیاه تمام نور را جذب میکنند و سطوح سفید همه نور را بازتاب میکنند. برای بقیه رنگها، رنگی که میبینید، تنها رنگی است که توسط سطح جذب نشده است. به عنوان مثال، اگر یک بشقاب قرمز ببینید، همه رنگها به جز قرمز توسط بشقاب جذب شدهاند و تنها رنگ قرمز به چشمان شما بازتاب میشود.
آیزاک نیوتن (۱۷۲۷-۱۶۴۳)، فیزیکدان، ریاضیدان و فیلسوف طبیعی اهل انگلستان، اولین شخصی بود که ماهیت رنگ را کشف کرد. او متوجه شد که وقتی نور سفید از طریق یک منشور عبور میکند، به رنگهای طیف (یا رنگین کمان) شکسته میشود: قرمز، نارنجی، زرد، سبز، آبی ، نیلی و بنفش. او همچنین کشف کرد که عبور این نورها از یک منشور دوم، رنگهای طیف را دوباره با هم ترکیب میکند و نور سفید ایجاد میشود.
توماس یانگ (۱۸۲۹-۱۷۷۳)، مشهور به بنیانگذار فیزیولوژی نورشناسی، کشف کرد که درک رنگ در شبکیه چشم اتفاق میافتد. او متوجه شد که در شبکیه چشم، سه نوع الیاف عصبی وجود دارد که به نور قرمز، سبز و آبی واکنش نشان میدهند. این سه رنگ سپس در مغز ترکیب میشوند تا میلیونها رنگ قابل تمایز ایجاد شود.
نظریه رنگ افزایشی (RGB) در فناوری رنگ دیجیتال و صفحات وب استفاده میشود. در این نظریه، با ترکیب سه رنگ اصلی قرمز، سبز و آبی، همه رنگهای قابل رؤیت به دست میآیند.
از نظریه رنگ کاهشی (RYB) در صنعت چاپ و نقاشی استفاده میشود. در این نظریه، رنگها با ترکیب سه رنگ اصلی قرمز، زرد و آبی به دست میآیند. این نظریه برای رنگهای بر پایه رنگدانه یا پیگمنت قابل استفاده است.